دوستت دارم..

حیف که روی تو غیرت دارم وگرنه همینجا

روسزی ات را باز میکردم تا همه ببینند

چه خیالی بافته ام از موهایت...

خیالی که مدت هاست مرا در حسرت چشمانت گذاشته است

و حتی از نگاه های خشمگین تو نیز محرومم

بدون حاشیه به همه اعلام میکنم

دوستت دارم

حتی با بی محلی هایت

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 21:55 | |

عشق ناقص...

محبت هایت را شمردم !
درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد

با این عشقت سنگ هم به تو نخواهند داد چه برسد

به دلی که سالها باید برای یک نفر بتپد

صد رحمت به مردمان برره اگرهم پول بدون گوشه میدادند

ولی توقعاتشان کم بود لااقل پول بدون گوشه میدادند

نه مثل تو که نه عشقت گوشه دارد نه دلت!

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 21:48 | |

انتقام..

قسم به تک دختری که میپرستمش

قسم میخورم انتقام خواهم گرفت

از کسانی که دلم را شکستند و

هنوز جای زخمشان روی دلم مانده

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 15:8 | |

شکستن دل...

میخواهم زنگی را ادامه بدهم

اما افسوس از دخترانی که مرا اشفته میکنند

دل میگیرند و دل میشکنند!

مگر رسم زمانه این است که فقط دل بشکنند

لعنتی ها یکم دل را پیش خود نگه دارید

شاید روزی رسید که محتاجش شدید

ان روز دیگر کسی به شما دل نمیسپارد

کمی به داستان چوپان دروغگو بیندیشید

سپس تصمیم بگیرید

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 14:35 | |

خنده عشق...

زمان میگذرد و ادم ها در حال رفت و امد هستند

اما تو نه می ایی نه میروی فقط...

فقط به گونه ای خاص که دیگران نمیتوانستند

دلم را شکستی و ماندی!

درست است از این کارت ناراحت شدم ولی

وقتی فهمیدم شکستن دلم

تو را خوشحال کرده من هم خوشحال شدم

من حاضرم جانم را برای خنده ات بدهم

چه برسد به دل کوچکی که حتی اندازه تو جا ندارد

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 14:29 | |

ببوسیدش..

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 14:17 | |

نقشه خدا...

خدایا

میبینی از ان غرورم درمقابل دختران

تنها تحقیر شدن در برابر یک دختر برایم مانده

اکنون بزرگی ات را میفهمم

حالا میفهمم ان زمان که از باقیمانده گل های من

اورا میساختی نقشه ات چه بود!

میخواستی به همه نشان بدهی هیچ وقت

ان چیزی را که از باقیمانده ما میسازند

مسخره نکنیم شاید روزی برسد

که همان چیز شمارا به تباهی بکشاند

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 23:1 | |

افسوس از غرور...

گاهی دلم میخواهد تورا از خیالم بیرون بکشم

و تورا غرق بوسه کنم اما...

اما افسوس!افسوس از غروری که اینگونه

تورا در خود غرق کرده!لعنتی مواظب باش حداقل

جنازه ات را به من پس بدهد شاید بتوانم

حرف های دلم را به جنازه ات بگویم

درست است به من جواب نمیدهد ولی

حداقل به حرف هایم گوش میکند نه مانند تو

تو نه به حرف هایم گوش میکنی نه جوابم را میدهی

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 22:55 | |

سرطان عشق...

این همه از من دوری نکن لامصب

من که گناهی ندارم فقط به بیماری

سرطان مبتلا شده ام!سرطان عشق تو

اخر اگر میدانستم این بیماری قرار است مرا

این همه از تو دور کند هرگز کند

بیشتر مواظب خودم بودم!

میبینی تو مرا اینگونه بیمار کردی و حالا

مرا رهاکرده ای به حال خود!

وای به حال تو...چگونه میخواهی پس از مرگم

جواب قلبم را بدهی؟

به خدا میسپارمت اگر هنوز هم اینگونه مرا رها کنی

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 22:48 | |

تقدیم به خاله عزیزم...

سلام خاله خوشگلم

میدونم الان داری با اون رفیقای دیوونه و داغونت این مطلبو میخونی

این پست به تو تعلق داره به خاطر کمک هایی که در این یکی دو سال

به من کردی تا یکم به عشقم نزدیکتر بشم!

اونایی که دارید این مطلبو با خالم میخونید فضولی نکنید که عشق من کیه

و اگه هم یکم خالمو اذیت کنید دیگه خودتون میدونید

خاله بازم ازت ممنونم و حتما در تمام مراحل زندگیم ازت کمک میگیرم

و اگه به کمکم هم نیاز داشته باشی همه جوره پایه ات هستم

خاله و دوستانش بای همگی

(خاله اگه سوال پرسیدن جوابشون رو نده هر سوالی بود جواب نده تا

ی جاییشون بسوزه باهاش زیر ماهیتابه روشن کنن)ههههههههههه

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 20:58 | |