نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مرد یعنی...زن یعنی...

زن یعنی نـاز … مرد یعنی نیــاز …
مرد یعنی غرور ، زن یعنی شکست غرور …
مرد یعنی باید ، زن یعنی شاید …
مرد یعنی بودن ، زن یعنی فنا …
مرد یعنی دیدن ، زن یعنی چشم فرو بستن …
مرد یعنی دم ، زن یعنی باز دم …
مرد یعنی منطق ، زن یعنی احساس …
مرد یعنی حکومت ، زن یعنی اطاعت …
مرد یعنی سخاوت ، زن یعنی صداقت …
مرد یعنی رهایی، زن یعنی تسلیم …
مرد یعنی شرافت ، زن یعنی نجابت …
مرد یعنی خشونت ، زن یعنی لطافت …
مرد یعنی غیرت ، زن یعنی عزت …
مرد یعنی من ، زن یعنی ما…
مرد یعنی صلابت ، زن یعنی قداست …
مرد یعنی  پیمودن ، زن یعنی صبوری …
مرد یعنی اکنون ، زن یعنی فردا …
مرد یعنی ساختن ، زن یعنی سوختن …
مرد یعنی
دلدار ، زن یعنی دلداده …
مرد یعنی خواستن ، زن یعنی کاستن …
مرد یعنی ربودن ، زن یعنی کشش …
مرد یعنی بیارام ، زن یعنی بیاسای …
مرد یعنی یک جرعه هوس ، زن یعنی جام لبریز نفس …
مرد یعنی سالار ، زن یعنی ره سپرده به دامان یار …
مرد یعنی نیمی از وجود ، زن یعنی نیمه دیگر …
و اما با اینهمه معانی بی انتهای دشت آشنایی ،
مرد یعنی انسان یعنی دریای احساس یعنی دوست داشتن جاودانه
یعنی تکیه گاه وجود یعنی آرامترین خلقت …
و زن یعنی آرامگاه خلقت یعنی از سر تا پای ایثار
و مرد یعنی واژه ی غیرت و مردانگی یعنی هستن ، شدن و گشتن
و زن یعنی مهر و وفای بی کرانه یعنی انس و صفای خالصانه
یعنی امید بخش روزهای آینده یعنی همراه و همدم تنهایی ها و غربت
و همسفر راه پررمزو راز زندگی و
و مرد یعنی تنها یک واژه و آنهم
مرد


و زن یعنی تنها یک واژه و آنهم
عشـق …



[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 18:46 | نظر بدهید |







سلام بچه ها

شاید به خاطر امتحاناتم

چند روزی نتونم بیام و وبلاگ به روز

نشه ولی بعد اون همیشه هستم

پس فعلا بای


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 10:27 | يك نظر |







نا امید نمیشم...

برخلاف تار موهایش که همیشه

روی صورتش میریزه

دوستت دارم

هایی رو که بهش گفتم پشت گوش

انداخت و رفت

ولی من بازهم تیرهایم را شلیک میکنم

شاید یکی از اونا به قلبش بخوره

و منو وارد قلبش کنه


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 15:22 | نظر بدهید |







بی معرفت...

برای کسی مردم که:

نه برایم تب کرد...نه سرفه

نه حتی عطسه...

فقط خندید...به خودم به عشقم

به کارام به دیوونه بازیام

از خنده اش ناراحت نیستم

ولی از بیمعرفتی اش دلگیرم

نمیخواهم برایم بمیرد ولی

لااقل وقت مردنم به کمکم برسد


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 15:14 | نظر بدهید |







بیچاره دلم...

بیچاره دلم با دیدنت بازهم لرزید

نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی

نمیدانست تو زخمهایی که خورده

همه واسه کارایی هست که تو باهاش کردی

دلم برایش میسوزد ولی چه فایده دارد

دل است دیگر...

عقل ندارد

 


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 15:4 | نظر بدهید |







عکس های عاشقانه و احساسی به یاد تنهایی ها


عکس های عاشقانه و احساسی به یاد تنهایی ها
 

عکس های عاشقانه و احساسی به یاد تنهایی ها


 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 19:57 | نظر بدهید |







رسم زمانه...

رسم زمانه را میبینی

روزهاست به خاطرت از تمام

دختران کوچه بازار گذشتم

و بدون توجه از ان ها رد شدم

تا فقط با تو باشم و توجه تو را

بدست اورم اما توجه که نمیکنی به کنار

هنوز با حرف هایت اتشم میزنی

ولی اتش تو برای من بهترین هدیه است

منتظرت خواهم ماند حتی اگر به ضرر خودم باشد

و با مخالفت دیگران

دوستت دارم


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 19:51 | يك نظر |







ی خبر خوش...

بچه ها امروز خیلی خوشحالم

هنوز نمیدونم اونی که من دوستش دارم

منو دوس داره یا نه

ولی مطمئن شدم که من باشم یا نه

ولی هیچ پسر دیگه ای نیست

و من میتونم تنها صاحب قلبش باشم

و جالب تر اینکه خیالم راحت شد

که واسه خودمه


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 19:30 | نظر بدهید |







بی تفاوت...

میای و میبینمت...

میام و میبینمت...

و تو تنها حرفی که میزنی سلام است

و حتی خداحافظی هم نمیکنی...

نه این انصاف نیست...

این جواب محبت ها و عشق من نیست...

من و این همه عشق...

تو و این همه بی تفاوتی...


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 19:20 | نظر بدهید |







خوابم نمیبرد...

خوابم نمیبرد

به همه چیز فکر کرده ام

بیشتر به تو میدانم که خوابی

و قبل از خواب به همه چیز فکر کرده ای

غیر از من

امیدوارم که اگر اینگونه است

به خواب بروم و تا روزی که

تو به من فکر کنی بیدار نشوم


[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 19:7 | نظر بدهید |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد